loading...
ستاره های آسمانی ملکوت
ستارگان آسمان ملکوت

عباس بازدید : 85 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

 

آیدین سیار در روزنامه قانون نوشت:
در راستای سفری که تیم ریاست جمهوری در روزهای آینده به نیویورک خواهد داشت، دفتر رئیس جمهور سابق طی نامه ای به حسن روحانی تجربیات گرانسنگ خود را به زور در اختیار رئیس جمهور گذاشتمتن این نامه به شرح زیر است:
توضیح: از آنجایی که آقای احمدی نژاد مدتی است سخنرانی نکرده ، قسمت‌هایی از نامه اش را با لحن سخنرانی نوشته تا دور بودن از میادین به تسلطش خللی وارد نکند.
جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، سلام علیکم. من از شما سوال می‌کنم. حال شما چطور است؟ خوش می‌گذرد؟ خب خدا را شکر. باید هم خوش بگذرد. پروژه‌های پایان یافته، دولتِ پاکیزه، کشورِ فضایی، دستاوردهای جهانی، عَدالت اجتماعی، ثروت فراواااان، بدهی‌های صاف شده ... با این چیزهایی که ما برایتان گذاشته ایم چرا باید بد بگذرد؟ (الان دارم می‌خندم و چشم‌هایم ریز شده) جناب آقای روحانی همانطور که می‌دانید حضور در عرصه بین المللی و مراودات جهانی احتیاج به تجربیات فراوان دارد. امروز می‌خواهم تجربیات خودم را در اختیار شما بگذارم. مورد اول این است که وقتی آدم به مسافرت می‌روووود ... به جای دوردستی می‌روووود...
عباس بازدید : 106 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

اصلا دنبال ما به ازا نگردید که این ارزان شدن و گرفتار نبودن هیچکس، مربوط است به رویای نویسنده​ای خوش خیال در 50 سال قبل، بله 50 سال قبل...

گویند که ارزان شده اجناس، چه بهتر!
اطلس شده هم قیمت کرباس، چه بهتر!
ارزان به جراید شده ارزاق، چه نیکو!
تعیین شده نرخ همه اجناس، چه بهتر!
از طالبی بی مزه و گرمک کرمو
تا گوجه ی گندیده و گیلاس، چه بهتر!
قالب بکند جنس جلب کاسب بدجنس
با صد قسم حضرت عباس، چه بهتر!

بر خلق زند طعن و کند لعن به شیطان
آنکس که بود چون الخناس، چه بهتر!
گر دافع امراض شود جنبل و جادو
یا دافع کیک و پشه و ساس، چه بهتر!
گر گفت فلانی که به ملک گل و بلبل
کس نیست گرفتار به افلاس، چه بهتر!

یا نیست ز مفلس به گرو بهر فلوسی
طشت و لگن و مشربه و طاس، چه بهتر!
گرگشته به سرگیجه گرفتار، «اجنه»:
مست عرق از خوردن کالباس، چه بهتر!

عباس بازدید : 117 چهارشنبه 11 بهمن 1391 نظرات (0)

الاخره در شرایط کنونی که همه چیز تقریبا به همه چیز می آید و زیاد نمی‌شود با برخی چیزها شوخی کرد و به بعضی چیزهای دیگر غر زد، همان بهتر که برگردیم به دهه 20 کشور و مجله توفیق!

آن درد کدام است که درمان شدنی نیست
وان لطمه کدام است که جبران شدنی نیست

بیمار وطن اینهمه از درد چه نالد؟
دردی به جهان نیست که درمان شدنی نیست

بدبینی ما بود که هر لحظه فروکاست
زآبادی این خانه که ویران شدنی نیست

آن را که بود در صدد تفرقه ما

عباس بازدید : 118 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 محمد جاوید در این قطعه شعر نو که در ماهنامه «خط​خطی» منتشر کرده، نگاهی نو به گرانی و مشکلات پیرامونی آن دارد و نیم​نگاهی هم به محله​ای که در آن همه چیز ارزان است!

خوش به حالت ای دوست
کاملن خوشبختی
همه چیز آرامه
همه چیزت مفتی است
کاش من جای تو بودم ای کاش
مغز گردوی گران
می زنی در رگ خود
و پنیری که زده قیمت آن
طعنه بر قیمت ماهی قباد
بی چک و چانه و بی دغدغه ای
می شود حاضر و می لنبانی
من ولی بد بختم
چون که نیمی ز حقوق سرِ ماه
می رود بابت گردو و پنیر
کاش من جای تو بودم ای کاش
خوش به حالت ای «موش»

عباس بازدید : 104 جمعه 17 آذر 1391 نظرات (0)

 داستان گرانی در کشور ما گویا قبل از انقلاب هم داستان تلخی بوده که پایانی نداشته وگرنه جناب توفیق در 50 سال قبل اینطوری از بی اعتمادی به اخبار ارزانی نمی گفته است!

هرکه گوید گشته ارزان نرخ‌ها باور نکن
گشته ارزان نرخ ماش و لوبیا باور نکن

هرکه گوید نان به نرخ شهرداری در دکان
می‌دهد بر ما جناب نانوا باور نکن

هرکه گوید من خریدم سبزی از سبزی فروش
بود نرخش کمتر از نرخ طلا باور نکن

هرکه گوید طالبی یک من سه تومان کمتر است
یا بگوید هست گرمک بی بلا، باور مکن

هرکه گوید گوشت را قصاب بی انصاف داد
دست من با نرخ ارزان مطلقا باور نکن

هرکه گوید در دکان شهرداری دیده ام
قدر یک مثقال رنگ اندر حنا، باور نکن

عباس بازدید : 121 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)

 ناصر فیض در تهران امروز نوشت:

ى آنکه همیشه مثل سابق هستى

خود ساخته و مدیر و لایق هستى

دل بسته ما هم که نباشى کافیست

دل بسته آحاد خلایق هستى!
*

حالا که شما یار صدیقى کافیست

با شخص رئیس هم رفیقى کافیست

وقتى عرفاى عصر ما کم عمق‌اند

گفتند: که عارفى عمیقى! کافیست

عباس بازدید : 157 دوشنبه 22 آبان 1391 نظرات (0)

 نامه‌های عاشقانه در طول تاریخ دستخوش تغییرات زیادی شده و هرکسی هم از باب شغل و حرفه خود دستی بر واژگان عاشقانه زده و...مجله توفیق هم از این وادی شیدایی بی نصیب نبوده است!

بی وفایم!
از روزی که تو را دیدم اسید سولفوریک عشقت روی قلبم را در خود حل کرد و ئیدروژن آه و ناله متصاعد نمود.
عزیزم!
هرچه می خواهم اسید کلریدریک محبت را با سرب وصال مخلوط کنم نمی شود و همیشه رسوب کلرود سرب می دهد.
ناقلایم!
نزدیک است کلر عشق من و متان بی اعتنائی تو در مقابل آفتاب هجران منفجر شود. می ترسم اگر یک حجم متان علاقه ام را با دو حجم کلر بی وفاییت ترکیب کنم و به آتش وصال آشنا نمایم نتیجه عمل اسید کلریدریک تمسخر و کربن رو سیاهی باشد.
آه بی وفایم!
چرا آهن وجودم را در اسید ازتیک بی وفایی حل می کنی؟...
آیا می دانی که نتیجه این فعل و انفعال قر و غمزه نیترات آهن دیوانگی و بخارات ازتی بیچارگی و آب آوارگی است؟


پس بیا، بیا و مرا با خودت چون ملقمه ای از زر و جیوه یا آلیاژی از آهن و مس نزدیک نما و بدان اگر بدین کاغذ من جواب ندهی با گاز کلر خود را خواهم کشت.

 

 

توفیق شماره 25. سال1331

عباس بازدید : 121 دوشنبه 22 آبان 1391 نظرات (0)

ناصر فیض در این قطعه شعر قرار بوده به گرانی قیمت نان بپردازد اما موضوعات دیگری را نیز مطرح کرده و دست آخر گفته که بچه بالاشهر است و گویا آنجا از «انقلاب» خیلی دور است!

تراز قیمت نان نیست بى حساب اینجا
چقدر خوانده شد از بهر آن کتاب اینجا!

همیشه اوّل هر کار اندکى سخت است
به ویژه آن که گرانى نبوده باب اینجا!

چرا به همّت یاران بهاى نان نشود؛
درست مثل همین قیمت کتاب اینجا؟!

درازى صف نان هم بهانه خوبى ست
اگر که خسته راهى کمى بخواب اینجا

عذاب روز قیامت عقوبتى سهل است
براى هر که، کشد ساعتى عذاب اینجا

بد است ارزش نان آن چنان شود که کسى؛
تهاتُرش نکند با طلاى ناب اینجا؟!

عباس بازدید : 137 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

 

بهمن پورجمشید در ایسنا نوشت:

البته عشق انواع دارد: عشق آسمانی، عشق افلاطونی، عشق به خدمت، عشق به مردم، عشق به استاد، عشق به اشیاء، عشق به همکلاسی و ...

و البته عشق زمان دارد: از ازل، از ازل تا ابد، از عزل تا انتصاب مجدد، از عرض خیابان تا منزل، از ارز مبادلاتی تا چهارراه استانبول، از زمان شروع انتخابات تا پایان مرحله رأی‌گیری، از عرض ارادت و احترامات فائقه تا چنان که افتد و دانی.

و البته عشق مکان دارد: پشت تریبون، در برنامه زنده تلویزیونی، در لابی همایش‌های سراسری، در حاشیه مراسم ختم اهالی سیاست، در نقاط مجاز زیر نظر اداره اماکن و برخی مناطق محرمانه.

و البته عشق‌ورزی شیوه دارد: دل می‌دهند قلوه می‌گیرند، خبر می‌دهند سکه می‌گیرند، عرض می‌کنند ارز می‌گیرند، فسفر می‌دهند قلع می‌گیرند، وعده می‌دهند رأی می‌گیرند، دست می‌دهند دست می‌گیرند و ...

البته هر کسی یک جوری و یک جایی عاشق می‌شود:

انحرافی: کتاب معجزه هزاره سوم را می‌خواند، عاشق می‌شود.

 

عباس بازدید : 133 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)

 گرانی که خب نقل محفل ماست اما معلوم نیست چرا اهل سیگار در بدترین شرایط اقتصادی هم سیگار را کنار نمی گذارند و برای سلامتی و جیب خود به قدر وفاداری به سیگار اهمیت نمی دهند.

تا ترا هست به ما، عشوه و نازا، فلذا
چاره‌ای نیست، جز این سوز و گدازا فلذا
ما به هر ساز که کوکش به کف محتکر است
پیش پای تو کنیم، رقص نیازا، فلذا
کارمندی که حقوقش زده در جا، چه کند
با چنان عشوه و این چندر قازا، فلذا
به که عارض شود این خلق، که دستش نرسد
با وجود تو به سبزی و پیازا، فلذا
شده آمال و هدف، خانه برای پسران
دختران جمله به امید جهازا، فلذا

عباس بازدید : 119 سه شنبه 09 آبان 1391 نظرات (0)

ماشین نویس خوشگل استخدام می شود!
میسیون ینگه دنیایی به منظور تعویض ماشین نویس ها و تبدیل به احسن احتیاج به 50 نفر ماشین نویس بی سواد خوشگل با مشخصات زیر دارد:
1-چشم و ابروی مشکی دماغ قلمی، زلفهای مجعد سیاه
2-سوء سابقه و داشتن روحیه عالی
3-داشتن استقلال کامل در زندگی و عدم وجود سر خر
شماره 26 . سال 1301

عباس بازدید : 143 سه شنبه 09 آبان 1391 نظرات (0)

ماجرای زن ذلیلی و حضور مقتدرانه «مادر شوهر» اصلا زمان و دوره نمی‌شناسد و یک عنصر همیشه حاضر تاریخی است؛ آنقدر که مجله توفیق هم حدود 100سال قبل آن را به نظم درآورده.

می‌خواستم که یار تو باشم ننه‌م نذاشت
پیوسته در کنار تو باشم ننه‌م نذاشت
می خواستم به عشق تو بار گران کشم
در روز و شب حمار تو باشم ننه‌م نذاشت
می خواستم به کوی تو باشم به روز و شب
در رفته چون زوار تو با شم ننه‌م نذاشت
می‌خواستم به همرهت آیم به هرکجا
چون اشتری مهار تو باشم ننه‌م نذاشت

عباس بازدید : 142 چهارشنبه 19 مهر 1391 نظرات (0)

آنچه می‌خوانید بازی با اخبار روز است با بیانی دیگر و البته نمایی از فضای رسانه‌ای کشور در تنظیم آنچه که گاه اصلا ارزش خبری ندارد ولی...ضمنا این سطرها بالغ بر 100درصدا طنز است و اسناد طنز بودن آن نیز موجود است.

ما جهانی هستیم نیازی به اسکار نیست
معاون مشاور دفتر مدیریت کل اداره سازمان امور سینمایی کشور با رد سخنان برخی افراد در خصوص برخی فیلم های آماده اکران در برخی سینماهای کشور گفت: سینمای ما امروز مخاطبان میلیونی و جهانی دارد اما نباید اسکار را دریچه ورود به دنیا بدانیم، آنها عددی نیستند و این جایزه اصلا ارزشی ندارد خودمان سیمرغ داریم که خیلی هم ارزش دارد.

عباس بازدید : 121 چهارشنبه 19 مهر 1391 نظرات (0)

 امید داشتن چیز خوبی است اگر ندارید در اولین فرصت تهیه کنید که قرار است گران شود! مثل کارمند​الشعرای گل آقا که 20 سال پیش بدجوری امیدوار بوده بنده خدا! قطعه دوم هم به بدشناسی آدم​های بدشانس ارتباط دارد و درباره ما نیست!

ز شاخه‌های امیدم، شلیل می‌روید!
ز شعر تازه من، قال و قیل می‌روید!
دوباره می‌شود ارزان کدوی حلوایی
سر زبان گرانی، زگیل می‌روید!

عباس بازدید : 159 شنبه 15 مهر 1391 نظرات (0)

 راشد انصاری از شاعران و طنزپردازان خوب کشور، در این قطعه، با نگاهی ظریف به مساله مصرف در میان هموطنان، درست مصرف کردن هرچیزی را یادآور شده است!

هموطن! بعد ازین مواظب باش، هر چه داری درست مصرف کن

عباس بازدید : 154 شنبه 15 مهر 1391 نظرات (0)

شب گذشته در یکی از باکس‌‌های خبری سیما، گزارشی پخش شد درباره تیتر روزنامه‌های کشور، خبرنگار بعد از دسته بندی تیترها و اشارات آنها به مسائلی چون دلار و طلا، پرونده‌های فساد در قوه قضائیه، اخبار حوادث و ...گفت: جای یک چیز در میان تیترهای این روزنامه‌ها خالی است: «نشاط و امید»!

با توجه به تیزبینی خبرنگار واحد مرکزی خبر در تهیه این گزارش فنی(!) تیترهای زیر برای بخش های مختلف خبری پیشنهاد می شود تا این دغدغه بزرگ رسانه ملی برطرف شود:

عباس بازدید : 133 شنبه 15 مهر 1391 نظرات (0)

 این شعر زنده یاد هفته نامه(!) گل آقا که در آن به بخاری گازی عدالت و لاستیکی انصاف اشاره شده، اگرچه بوی نفت می‌دهد و برای 20 سال قبل است اما گویا برای آن دور دورها نیست!

پریموس سپید شعر من
-‌ زیبا و آکبندست
ولیکن حیف،
راه لوله نفت چراغ شعر من
-‌ بندست
معافم کن، معافم کن،
معافی قیمتش چند است؟!

عباس بازدید : 206 جمعه 31 شهریور 1391 نظرات (0)
حدود پنج ماهی است که طنز سیاسی تبیان را نمی نوشتیم. خیلی دو به شک بودیم که بنویسیم یا نه. اول آنکه دوست نداشتیم صرفا یک مطلب با طنز نصفه و نیمه بنویسیم که مطمئنا خیلی ها اینکار را صدها برابر بیشتر از ما بلدند. اگرچه چند شیوه برای این کار در نظرمان هست اما ترجیح می دهیم که خوانندگان عزیز شیوه نگارش مروری بر مطالب هفته را پیشنهاد دهند. منتظر پیشنهادات شما در هفته آینده هستیم.

اما به دلیل اینکه چند وقتی چیزی ننوشته بودیم، فعلا برای اولین مطلب در سال 90 به سراغ این می رویم که ببینیم چه کسی کجاست و به چه کاری مشغول است:

احمدی نژاد

محمود احمدی نژاد:

آقای احمدی نژاددر هفته پیش اصولا خیلی پیدایشان نبود، اگر هم بود مثل همیشه حرفی نزد که از وزیر و وکیل تا بقال سر کوچه مجبور باشد در مورد آن اظهار نظر کند. باز هم خدا خیرش بدهد! البته روایت دیگری هم وجود دارد که ایشان در حال جستجوی زمین هایی هستند که هم بتوان در آن ویلاسازی کرد، هم سیفی جات کاشت و هم میوه! باز هم خدا خیر و برکت بدهد به مسئولین محترم که طوری فکر می کنند که هم مشکل مسکن حل شود، هم مشکل میوه های وارداتی از ناکجا آباد و هم مشکل سبزی خوردن!  

عباس بازدید : 172 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
بیمار تخت شماره 3

مدتی بود در یکی از بیمارستان ها ی شهر لندن در روزهای یکشنبه سر ساعت ۱۰:۳۰ بیمار تخت شماره ی ۳ از بین می رفت و این به نوع بیماری فرد بستگی نداشت!!!

عده ای این اتفاق را به ماورا نسبت می دادند و عده ای هم در مورد آن نظری نداشتند . این مساله تا جایی پیش رفت که عده ای از پزشکان جلسه ای گذاشتند تا علت این حادثه را پیدا کنند ٬ قرار بر این شد تا در روز یکشنبه در ساعت مقرر همه جمع شوند و تخت مورد نظر را زیر نظر بگیرند.

روز موعود فرا رسید عده ای با انجیل سر قرار حاضر شده بودند در ساعت ۱۰:۳۰ مارتا کارگر نیمه وقت وارد اتاق شد به سمت پریز برق رفت و دستگاه حیات مصنوعی را از برق کشید و جارو برقی خود را به برق زد!!!
عباس بازدید : 158 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)
- تا حالا دقت کردین تا تقویم سال جدید می گیریم اولین چیزی که می بینیم تاریخ تولدمونه که ببینیم چند شنبه میشه!

- تا حالا دقت کردین خارجیا تو آسانسور همه رو به در آسانسور وایمیسن ولی ما ایرانی ها رو به هم!

- تا حالا دقت کردین مامانا بعضی وسایلشون رو یه جاهایی قایم میکنن که اگه 10 تا گروه تجسس هم بیاد نمی تونن پیداش کنن!

- تا حالا دقت کردین وقتی برمی گردیم خونه و می خوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیم رو برداریم، با زانو و با زحمت زیاد می ریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم!

- تا حالا دقت کردین وقتی برای امتحان یک کاری انجام میدین خوب درمیاد اما وقتی که موقع انجام همون کار برای مقصود اصلی می رسه همه چی خراب می شه.

- تا حالا دقت کردین هر چی کنترل تلویزیون از دسترس دورتره، برنامه در حال پخش جذابتره!

- تا حالا دقت کردین بعضی ها هستن که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن 45 دقیقه کمربند ایمنی رو بگیرن تو دستشون، ولی قفلش رو جا نندازن! کلا چه آدمای صبوری، خسته نباشن.

- تا حالا دقت کردین یک ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم که اگه فقط یه کم زودتر می خوندیمش 20 میشدیم؛ چه راحت بود!

- تا حالا دقت کردین «موفق باشید» های استاد آخر برگه امتحان، جواب همون «خسته نباشید» هایی هستش که وسط درس دادنش می گفتیم!
عباس بازدید : 202 دوشنبه 09 مرداد 1391 نظرات (0)

«به‌سراغ من اگر می‌آیید»
«پشت هیچستانم»
یک کم آنسوی‌تر از مرکز شهر
ته ناصر خسرو
اهل تهران نیم، از خطه دورستانم!
*‌*‌*‌
روزگارم بد نیست
کسب و کارم عالی‌ست
جعبه‌ای دارم از انواع دواها لبریز
چاره‌هر مرض و شافی هر گونه مریض
از فلان قرص و فلان شربت و بهمان کپسول
تا فلان مرهم و بیسار آمپول

عباس بازدید : 155 دوشنبه 09 مرداد 1391 نظرات (0)

یک روز که رفته

 بود برای جمع کردن غلّه؛ یک دانه گندم پیدا کرد و به نیش کشید و حرکت کرد به طرف لانه اش. ناگهان باد وزید و دانه ی گندم را از دست و دهان مورچه گرفت و با خودش برد.
مورچه به باد گفت:« ای باد؛ تو چقدر زور داری!»
باد گفت :« پدر آمرزیده؛من اگر زور داشتم که برج های بالای شهر، راهم را سد نمی کردند.»
مورچه گفت :«ای برج های بالای شهر ؛ شما ها چقدر زور دارید!»
برج های بالای شهر گفتند:«ما اگر زور داشتیم که نیازی به مجوز شهردار نداشتیم»
مورچه گفت:«ای شهردار! تو چقدر زور داری!»(منظور غلامحسین کرباسچی است)
شهردار گفت:«من اگر زور داشتم که قوه قضاییه مرا دستگیر نمی کرد.»
مورچه:«ای قوه ی قضاییه تو چقدر زور داری!»
قوه ی قضاییه:«من اگر زور داشتم ،بعضی جراید از من انتقاد نمی کردند.»
مورچه:«ای جراید، شما چقدر زور دارید؟»
جراید:«اگر ما زور داشتیم که کاغذمان گیر وزارت ارشاد نبود!»
مورچه:«ای وزارت ارشاد، تو چقدر زور داری!»
وزیر ارشاد:«اگر من زور داشتم که محتاج رای اعتماد نمایندگان مجلس نبودم!»
مورچه:«ای نمایندگان مجلس، شماها چقدر زور دارید!»
نمایندگان مجلس:«ما اگر زور داشتیم که نیازمند رای مردم نبودیم.»
مورچه:«ای مردم شماها چقدر زور دارید!»
مردم گفتند:«ما اگر زور داشتیم بقال به ما جنس نسیه می داد.»
مورچه گفت :«ای بقال، تو چقدر زور داری!»
بقال گفت:«اگر من زور داشتم آفتاب ماست های مرا نمی ترشاند.»
مورچه گفت:«ای آفتاب، تو چقدر زور داری!»
آفتاب گفت:«من اگر زور داشتم، دختر کد خدا نمی گفت که :تو در نیا که من درآمدم!»
مورچه گفت:«ای دختر کدخدا تو چقدر زور داری!»
دختر کد خدا گفت:«اگر من زور داشتم که زن کشاورز نمی شدم.»
مورچه گفت:«ای کشاورز، تو چقدر زور داری!»
کشاورز گفت:«من اگر زور داشتم که از ترس تو گندم هایم را توی انبار قایم نمی کردم.»
مورچه یک کمی رفت تو فکر. بعد نگاهی به بازوهایش کرد. سینه اش را داد جلو و رفت به مزرعه.
گوش باد را گرفت و پرتش کرد پشت کوه قاف! بعد هم دانه ی گندم اش را بر داشت و برد به لانه اش!
قصه ما به سر رسید، غلاغه به خونش نرسید.

 

از کتاب غلاغه به خونش نرسید. ابوالفضل زروئی نصرآباد

عباس بازدید : 152 دوشنبه 09 مرداد 1391 نظرات (0)

قلبم گرفت! قرص پرانول بیاورید
حالا که بستری شده‌ام، گُل بیاورید

من ناسلامتی به مرض مبتلایم؛ آی!
کمپوت سیب ساری و بابل بیاورید

این‌جا غذای سفت فقط پخته می‌شود
لطفاً غذای مطمئناً‌ شُل بیاورید
 

سیگار موجب سرطان است؛ لاجرم
تریاک شافی از ته کابل بیاورید

امشب فرار می‌کنم از هاسپیتال خود 
یک متر نردبان جهت پل بیاورید

ای هاسپیتال گوربه‌گوری و بی‌شعور!
یک‌دفعه جای دکترتان، خُل بیاورید!
 

ما تحت نازنین مرا تکه‌پاره کرد
از بس که گفت: «سوزن و الکل بیاورید»!

خیلی دلم گرفته و دپرس شدم عجیب
باید برای شادی من، مُل بیاورید

می‌دانم ای رفیق که «گوگوش» خارج است
خب لااقل قناری و بلبل بیاورید

یاسین به گوش خر که قرائت نمی‌کنم
قلبم گرفت! قرص پرانول بیاورید

 

فاضل ترکمن

عباس بازدید : 470 دوشنبه 09 مرداد 1391 نظرات (0)

مى‏ رود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا!
از دو سویت مى‏ رود، این‏ ور گدا، آن ور گدا!

گر دهى کمتر ز ده تومان حسابت مى ‏رسد                                       گدا
مى ‏کند گردن کلفتى، مى‏ کشد خنجر گدا!

با صداى دلخراشش ضجه مویه مى ‏کند
راستى در ضجه مویه مى‏ کند محشر گدا!
 

لعن و نفرین مى ‏کند گر قلب او را بشکنى
مى ‏کند محرومت از سرچشمه کوثر گدا!

بر تو مى ‏چسبد مثال مرد مومن بر ضریح
گر بگویى من ندارم، کى کند باور گدا؟!

هست دایم با خبر از قیمت ارز و طلا
داند از هر شخص دیگر نرخ را بهتر گدا!
 

گر روى در خانه‏ اش، اطراف شمران یا ونک
دست کم دارد سه تا منشى، دو تا نوکر گدا!

در صف بنزین اگر با او بداخلاقى کنى
مى‏ کند لاستیک ماشین ترا پنچر گدا!

گر گدایان را براى پول در یک صف کنى
صف کشد از شرق رى تا غرب بابلسر گدا!

بهر خارانیدن ران چون برى دستى به جیب
با هیاهو مى ‏رسند از راه، یک لشکر گدا!

خودکفا شد از گدا این شهر و من دارم یقین
مى‏ شود تا سال دیگر صادر از کشور گدا!

 

 

از کتاب رفوزه ها. ابوالفضل زروئی نصرآباد

درباره ما
Profile Pic
رهسپاریم با ولایت تا شهادت (ما اهل کوفه نیستم علی تنها بماند) لبیک یا خامنه ای ( منتظر نظرات و انتقاد ات سازنده ی شما عزیزان برای هرچه بهتر شدن سایت هستم با تشکر ( عباس مدیریت سایت)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1545
  • کل نظرات : 121
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 92
  • بازدید امروز : 86
  • باردید دیروز : 272
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,147
  • بازدید ماه : 5,805
  • بازدید سال : 33,300
  • بازدید کلی : 379,407
  • مطالب خواندنی


    قطب

    از القاب شايعه حضرت ولي عصر (عج) در نزد عرفا و صوفيان است. «در اصطلاح تصوّف، (قطب) کسي است که منظور نظر خداي تعالي است در همه زمانها و طلسم اعظم به او داده شده است، و او در کون و اعيان ظاهر و باطن ساريست چون سريان جان در کالبد، قسطاس فيض در کف او و افاضه روح حيات بر کون اعلي و اسفل در دست اوست. وي تنها انسان کاملي است که به نظر صوفيان احاطه اش به جميع آدميان محقّق است و همه مقامات و حالات تصوّف را مي دانند. او عقل عالم امکان است و تصرّف وي در عقول براي صوفيان مسلّم است».

    دریافت کد دانشنامه مهدویت
    ابومحمد

    کنيه ي حضرت قائم (عج) است.

    دریافت کد دانشنامه مهدویت
    زنان آخرالزمان

    رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله در وصف برخي از زنان آخِرُالزّمان چنين مي فرمايد: «چگونه مي شود حال شما هنگامي که زنان شما فاسد شوند و جوانان تان فاسق و شما نه امر به معروف مي کنيد و نه نهي از منکر!» به پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله گفته شد: آيا اين چنين خواهد شد؟! آن حضرت فرمود: «بله و بدتر از آن نيز خواهد شد». امام علي عليه السلام نيز مي فرمايد: «در آخِرُالزّمان و نزديک شدن قيامت - که بدترين زمان ها است - زناني ظاهر مي شوند که برهنه و لخت هستند! زينت هاي خود را آشکار مي سازند، به فتنه ها داخل مي شوند و به سوي شهوت ها مي گرايند! به سوي لذت ها مي شتابند، حرام هاي الهي را حلال مي شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود».

    دریافت کد دانشنامه مهدویت
    مهدویت امام زمان (عج)
    • ظلم
    • امام على عليه السلام:
    • «أَعدَلُ النّاسِ مَن أَنصَفَ مَن ظَلَمَهُ»

    • عادل ترين مردم كسى است كه با كسى كه به او ظلم كرده با انصاف رفتار كند.

    • غررالحكم، ج2، ص435، ح3186
    دریافت کد حدیث موضوعی
    • حرص
    • امام على عليه السلام:
    • «إِنَّ البُخلَ وَالجُبنَ وَالحِرصَ غَرائِزُ شَتّى يَجمَعُها سوءُ الظَّنِّ بِاللّه»

    • به درستى كه بخل و ترس و حرص، غريزه ها و تمايلات متعدد و پراكنده اى هستند كه سوءظن به خداوند آنها را جمع مى كند.

    • كافى، ج8، ص 243، ح337
    دریافت کد حدیث موضوعی
    • نیکوکاری و سخاوت
    • پيامبر صلى لله عليه و آله:
    • «اِنَّ اَسْرَعَ الْخَيْرِ ثَوابا البِرُّ وَ اِنَّ اَسْرَعَ الشَّرِّ عِقابا البَغْىُ»

    • پاداش نيكوكارى زودتر از هر كار خوب ديگرى مى رسد و كيفر ستم و تجاوز زودتر از هر كار بد ديگرى گريبان مى گيرد.

    • خصال، ص 110، ح 81
    دریافت کد حدیث موضوعی
    حدیث موضوعی
    • نام عملیات:
      تحریر القدس
    • زمان عملیات:
      1 بهمن 1362
    • مکان عملیات:
      جنوب غربی شهر مرزی مریوان – جبهه شمالی جنگ
    • ارگان عمل کننده:
      لشکر انصارالحسین (ع) از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
    • تلفات دشمن:
      (کشته، اسیر، زخمی)
      صدها
    • اهداف عملیات:
      آزادسازی بلندیهای مهم منطقه و گمراه کردن دشمن از طرح عملیات خیبر
    دریافت کد کارنامه عملیات‌ها
    • نام عملیات:
      ظفر 2 (ایذایی)
    • زمان عملیات:
      5 تیر 1364
    • مکان عملیات:
      منطقه عمومی پنجوین عراق - جبهه شمالی جنگ
    • ارگان عمل کننده:
      نيروي‌ زميني‌ ارتش جمهوری اسلامی ایران
    • تلفات دشمن:
      (کشته، اسیر، زخمی)
      صدها
    • اهداف عملیات:
      انهدام توان رزمی نیرهای دشمن
    دریافت کد کارنامه عملیات‌ها
    • نام عملیات:
      بیت المقدس 6
    • زمان عملیات:
      27 اردیبهشت 1367
    • مکان عملیات:
      شمال‌ شهر ماووت‌ کردستان‌ عراق‌ و بلندی‌های‌ شیخ‌ محمد، آسوس‌ و استروک‌
    • ارگان عمل کننده:
      نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌
    • تلفات دشمن:
      (کشته، اسیر، زخمی)
      2400
    • اهداف عملیات:
      پیشروی‌ و استقرار مناسب‌ نیروها در شمال‌ منطقه‌ سلیمانیه‌ عراق‌ و تکمیل‌ عملیات‌ انجام‌ شده‌ در منطقه‌ عملیاتی‌ ماووت‌ و امکان‌ خروج‌ معارضان‌ کرد عراق‌ از مناطق‌ تحت‌ هجوم‌ ارتش‌ عراق
    دریافت کد کارنامه عملیات‌ها
    جنگ دفاع مقدس
    غلاف

    پوشش ابداعي زندانيان سياسي، داراي دو لايه پارچه اي و پلاستيكي كه به شكل كيسه، طراحي و دوخته شده بود و براي جلوگيري آلودگي لباس در مواقع احتلام، مورد استفاده قرار مي گرفت. اين كيسه از سوي زندانيان اصطلاحاً غلاف ناميده مي شد.

    دریافت کد یادگار انقلاب
    بند يك و هفت قصر

    متهم را پس از اتمام بازجويي و تكميل پرونده ابتدا از كميته به قرنطينه و سپس به اين بند مي فرستادند. پس از دادگاه اگر حبس بالا گرفته بود به ساير بندها مي فرستادند. محكوميت هاي كم را در يك و هفت نگاه مي داشتند. در اين بند معمول ازندانياني را كه مدت محكوميت شان از يك سال كمتر و يا هنوز مشخص نشده بود، نگهداري مي كردند. بند يك از يك راهرو به عرض 2 متر تشكيل مي شد كه نصف اين عرض را تخت هاي سه طبقه اشغال كرده بود.در طول اين راهرو اتاقها قرار داشتند كه عرض آنها يك متر و طول آن حدود3 متر بود و گاه طول آنها از قد يك انسان معمولي نيز كوتاهتر بود.

    دریافت کد یادگار انقلاب

    نام ذکر روز


    ذکر روزهای هفته

    بايد جوان‏ها را تشويق كرد كه راه خدمت به اسلام و انقلاب را ادامه دهند و هيچ وقت از قرآن و دستوراتش فاصله نگيرند.

    فرازی از وصیت‌نامهشهید محمد قلى روز فراخ
    دریافت کد وصیت‌نامه شهدا

    قلبم آكنده از عشق پيوستن به الله و رسول خدا و حسين بن علي مي‌باشد. آنجا كه خداي متعال خودش وعده فرموده من اين راه پرافتخار را كه ائمه اطهار و عاشقان الله پيموده‌اند با شناخت انتخاب و پذيرفته‌ام و داوطلبانه و با تلاش بسيار موفق شدم به جبهه اعزام شوم كه يا بكشم و يا به گفتة‌ رهبرم سينه‌ام را آماج گلوله‌اي دشمن قرار دهم و كشته شوم، و در هردو صورت پيروزي با ماست.

    فرازی از وصیت‌نامهشهید مجيد طالبي
    دریافت کد وصیت‌نامه شهدا
    وصیت شهدا