جنگ نرم از ابزار روز استفاده می كنند در این نوع جنگ ، از پیشرفته ترین تكنیك ها ی روز استفاده می گردد . فضای مجازی و سایبری ، محیط اصلی جنگ نرم در شرایط كنونی به حساب می آید .این فضا ، امكان اغواگری با ایجاد جاذبه های گوناگون و خلق بسترهای لازم برای سوار شدن به امواج احساسات را به خوبی فراهم می سازد.
اکنون با شناخت نسبی جنگ نرم باید بدانیم که چگونه باید به مقابله ی با این رویکرد برخیزیم و از آن جایی که این جنگ با ظرافت عمل می کند متقابلا باید با ظرافت خاصی با آن به تقابل برخاست و برای خنثی سازی اهداف طراحان جنگ نرم ضروری است که جوانان و بالاخص دانشجویان که هدف اصلی این جریان هستند با هوشیاری و بصیرت بیشتری در جهت تحلیل و بررسی اقدام نمایند شایان ذکر است که برخورداری از طرح و برنامه برای مقابله با توطئه دشمنان و فراتر از آن به دست گرفتن ابتكار عمل و تهاجم به طرح ها و نقشه های آنان در زمینه شبیخون فرهنگی و تشكیل ناتوی فرهنگی و به تعبیر دیگر درگیر كردن دشمنان در خانه خود و در محل منافع آنان ، در این عرصه بسیار مهم است. دشمنان ایران اسلامی اکنون با جنگ نرم و شبیخون فرهنگی به جنگ با اسلام و جوانان ما آمده اند و فعالیت های فرهنگی بهترین سلاح برای مقابله با جنگ نرم است، به همین منظور باید هر چه بهتر ابزار آلات فرهنگی را مهیا کنیم تا با توجه به رویکرد دشمن هر چه سریعتر فروزندگی و روشنایی فرهنگی بیشتر شود، زیرا از اساسی ترین روش های مقابله با این رویکرد، تاکتیک های فرهنگی است.
در این نوع جنگ، مركز اصلی فرماندهی، هدایت و كنترل برنامه های ضربتی و حملات مختلف دشمن، هم در خارج و هم در داخل مرزهای جغرافیایی هر كشوری می تواند باشد و بازی گران این جنگ نیز عده ای فریب خورده ناآگاه خودی هستند كه خواسته یا ناخواسته بازیچه ی دست دشمن شده اند، در جنگ نرم اغلب نیروها از نوع خودی هستند كه بنابه دلایلی فریب خورده و به اردوگاه دشمن پیوسته اند، حال فرماندهی مقابله با چنین جنگی از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است، چرا كه از یك طرف فرماندهان این جبهه باید با شیوه های روانشناختی افرادی كه ناخواسته درخواب غفلت گرفتار شده و فریب دشمن خورده اند را از این خواب گران بیدار كنند و از آنان بخواهند تا در جبهه دشمن قرار نگیرند و از طرف دیگر، فرماندهان این جبهه باید بسیار مراقب حمله و ضد حمله دشمن باشند تا مبادا خساراتی به ارزش های جامعه وارد آید، چون ضربه جنگ نرم مثل جنگ نظامی فقط ویرانی اماكن عمومی یا نظامی و كشته و مجروح شدن جمعی از مردم را به دنبال ندارد بلكه انهدام تمامی ستون های زیربنایی و ارزش های مهم كشور در دستور كار جنگ نرم قرار دارد و هر نوع خساراتی كه از جانب حملات جنگ نرم به كشورها وارد آید قطعا یا جبران ناپذیر است و یا سال های سال طول خواهد كشید تا آن ضربات و زخم های به وجود آمده التیام یابد.
حال کاملا واضح و مبرهن گشت که این جنگ از چه میزان پیچیدگی و ظرافتی برخوردار است و از این رو برای مقابله با جنگ نرم باید از ابزارهای نرم استفاده كرد به بیان دیگر باید گفت كه قطعاً مقابله با این جریان باید از جنس خود آن باشد که در زیر به چند نمونه از این راه ها اشاره می کنیم.
در این نوع جنگ، مركز اصلی فرماندهی، هدایت و كنترل برنامه های ضربتی و حملات مختلف دشمن، هم در خارج و هم در داخل مرزهای جغرافیایی هر كشوری می تواند باشد و بازی گران این جنگ نیز عده ای فریب خورده ناآگاه خودی هستند كه خواسته یا ناخواسته بازیچه ی دست دشمن شده اند
اصول مقابله با جنگ نرم عبارتند از:
1- خلع سلاح روانی اپوزیسیون
2- تبدیل جنگ نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم
3- افزایش بصیرت
4- استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقلیت ها
5- افزایش محصولات فرهنگی تاثیر گذار بر جامعه
6-استفاده از دیپلماسی عمومی
7- زدودن فضای تهمت زنی و شایعه سازی
8- افزایش امید به پیشرفت در جامعه
9- عملیات روانی متقابل
10- تشکیل اتاق فکر دانشجویی
از موارد مذکور سه مورد از اهمیت بالایی برخوردار هستند که به شرح آن ها می پردازیم:
الف) تبدیل جنگ نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم:
برای تبدیل جنگ نرم به فرصتی مناسب باید منابع قدرت نرم کشور از چهار مرحله ی زیر عبور کند:
1)شناسایی:
بدان معنا که منابع قدرت را جامعه را مورد شناسایی و ارزیابی قرار دهیم.
2)تبیین:
در این مرحله باید منابع شناخته شده را مورد ارزیابی و اولویت بندی قرار دهیم تا جایگاه استفاده از آنها مشخص گردد.
3)تقویت:
پس از شناخت و ارزیابی ، باید به بررسی و تحلیل منابع مورد نظر بپردازیم تا نقاط ضعف و قوت آنها مشخص و مواضع ضعف، رفع و مواضع قوت، تقویت شود.
4)سازماندهی:
این بخش مرحله نهایی است زیرا دیگر زمان برنامه ریزی و بهره برداری از این منابع با توجه به طی مراحل پیشین رسیده است.
و پس از گذر از این مراحل، بصورت طرحی کامل و جامع تبدیل به یک فرصت و شبیخون جهت خنثی کردن برنامه های دشمن شود.
منابع قدرت نرم در ایران اسلامی عبارتند از : ایدئولوژی اسلامی، قدرت نفوذ رهبری، در اختیار داشتن افراد دانشمند و خلاق و حماسه آفرینی و همچنین شرکت در راهپیمایی هایی مانند روز قدس، 22 بهمن و ... .
امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است که هدف آن ایجاد تردید، اختلاف و بدبینی به طرق مختلف میان آحاد مردم است
ب) عملیات روانی متقابل:
عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی، به منزله ی روش تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه ی مورد هدف، استفاده می کنند، بنابراین باید به سرعت دست به اجرای تبلیغات هوشمندانه، با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ی ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم زد که این کار از طریق تبیین و شفاف سازی امکان پذیر خواهد شد.
ج) خلع سلاح روانی اپوزیسیون:
اپوزیسیون در پی آن است تا با اشاعه ی وعده ی بهبود شرایط زندگی و شعارهای جذاب، توده ی مردم را جذب کند و چون این جریان دقیقا نقطه ی ضعف جوامع جهان سوم و به خصوص کشور ما می باشد، چنان چه نظام حاکم چنین شرایطی را برای شهروندان خویش فراهم سازد، زمینه ی جذب مردم توسط اپوزیسیون را از بین برده و طرح های دشمن را خنثی می سازد و در غیر این صورت ضربه ای غیر قابل جبران به نظام و جامعه وارد خواهد شد.
امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است که هدف آن ایجاد تردید، اختلاف و بدبینی به طرق مختلف میان آحاد مردم است که از دیر باز و به خصوص در سه دهه ی اخیر بیشتر به چشم می خورد و آخرین و عمیق ترین نمونه ی آن، قضایای بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته می باشد که دشمن به بهانه ی انتخابات، ایجاد تردید و اختلاف را ایجاد و به اوج خود رساند تا دلهای مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به نظام و مسئولان و فضای موجود، مشوش شده و عناصر مغرض و خائن خود را برای کارهای اخلال گرایانه وارد صحنه کنند، از این رو ضروری است که درک کنیم اگر در رابطه با یک پدیده از سوی رسانه های بیگانه چند مولفه به صورت ظاهرا صحیح القا می شود،مولفه های فراوان دیگری هم وجود دارد که در قالب این چند مولفه ی صحیح، به صورت خلاف واقع و کذب به خوراک فکری برای مخاطبان تبدیل می شود که به آن رویکرد "وارونه نمایی" گویند.
"وارونه نمایی" یعنی در پس انبوهی از مطالب القایی موارد خلاف امر نیز موجود است و چون این موارد در خم و پیچ امری صادق و مطلوب قرار گرفته قابل رویت نبوده و باعث خطا می شود و اگر قشر جوان و دانشجوی ما با افزایش بصیرت و نکته سنجی دریابند که مجموعه ی این مولفه ها لزوما" صادق نیست و در دل مولفه های درست، بسیاری از مولفه ها به صورت کاذب وجود دارد، از جذابیت ظاهری که از طریق القائات فکری و فرهنگی می تواند بر افکار تاثیر بگذارد، کاسته خواهد شد و البته این جریان مستلزم آگاهی بخشی گسترده ای می باشد.
نتیجه:
در نهایت، از آن چه که در بالا ذکر شد بر می آید که مبارزه با این نوع جنگ بسیار سخت و پیچیده می باشد و تنها از پس چند مدیر و برنامه ساز بر نمی آید و این مهم مستلزم کارشناسی و برنامه ریزی دقیق و کلان بوده و همگان باید با حفظ وحدت و همدلی برای ادای صحیح وظایف خود در این راه سخت و پیچیده و ورود به عرصه های جدید و نو، با استعانت از هدایت و حمایت نخبگان حوزه و دانشگاه و افزایش تحمل و انتقاد پذیری می توانیم به هدف مورد نظر دست یابیم.
در این میان، افسران جبهه ی جنگ نرم (دانشجویان) باید با شناخت مسائل کلان و شناسایی دشمن و کشف اهداف وی، طراحی کلان انجام داده و بر اساس این طراحی حرکت نمایند و ضروری است که با بهره گیری از ساز و کارهای مختلف، از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرده و با مداخله ی موثر، دامنه ی اثرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن را کاهش داده و یا حتی از میان ببرند و رسانه ها که در خط مقدم جنگ نرم قرار دارند با نظارت و کنترل کافی در این مسیر به هدایت جامعه پرداخته و زمینه ساز خنثی نمودن طرح ها و برنامه های آنان شوند.